مسخ، داستانی از بیگانگی و انزوا
مسخ، رمان کوتاهی از فرانتس کافکا، نویسندهی مشهور اهل جمهوری چک، است که در سال ۱۹۱۲ به نگارش درآمد و در سال ۱۹۱۵ به چاپ رسید. این اثر به عنوان یکی از برجستهترین آثار ادبیات فانتزی قرن بیستم شناخته میشود و در دانشکدهها و آموزشگاههای ادبیات سراسر جهان تدریس میشود.
داستان مسخ حول محور زندگی گرگور سامسا، بازاریاب جوانی میچرخد که یک صبح از خواب بیدار میشود و متوجه میشود که به حشرهای غولپیکر و کریه تبدیل شده است. این اتفاق ناگوار، زندگی گرگور و خانوادهاش را به طور کامل دگرگون میکند.
مسخ، داستانی تمثیلی و چندلایه است که میتوان آن را از زوایای مختلفی تفسیر کرد. از دیدگاه عدهای، این داستان به بیگانگی انسان در دنیای مدرن میپردازد. گرگور سامسا که تمام زندگی خود را صرف کار و تامین نیازهای خانوادهاش کرده، در نهایت به موجودی منزوی و طرد شده تبدیل میشود که حتی از سوی اعضای خانوادهاش نیز مورد نفرت و انزجار قرار میگیرد.
برخی دیگر، مسخ را به عنوان داستانی فلسفی در باب هویت و معنای زندگی میدانند. تبدیل شدن گرگور به حشره، نمادی از پوچی و بیمعنی بودن زندگی ماشینی و روزمره تلقی میشود.
مسخ به لحنی روشن و دقیق و رسمی روایت میشود که تضادی حیرتانگیز با موضوع کابوسوار داستان دارد. لحن بیتفاوت و گاه طنزآمیز راوی، بر عمق تراژدی داستان میافزاید. همچنین این کتاب توسط ناشران مختلفی چاپ و ترجمه شده است که از مهم ترین ان ها میتوان به انتشارات نیلوفر، انتشارات جامه دران با ترجمه مترجمانی همچون صادق هدایت، علیاصغر حداد و محمد قائد اشاره کرد.
این کتاب به افرادی پیشنهاد میشود که علاقهمند به به ادبیات داستانی، فلسفه، روانشناسی هستند. (البته ما پیش از این در مقالاتی جداگانه به بهترین کتاب های روانشناسی و بهترین کتاب ها برای شروع فلسفه خوانی اشاره کرده ایم)
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.